جعفری کافیآبادی، حسین (6 اردیبهشت ۱۳۴۵-19 فروردین ۱۳۶۷)، جانشین فرمانده گردان ضدزره الحدید تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
او در خانوادهای مذهبی و متدین از پدر و مادری یزدی در کشور کویت زاده شد. پدرش، محمدعلی، نانوا و مادرش، ربابه توکلی کافیآبادی، خانهدار بود. او را بهسبب تولد در ماه محرم و ارادت مادرش به امام حسین (ع)، حسین نامیدند. او فرزند سوم خانواده بود و یک برادر و یک خواهر بزرگتر از خود داشت. یکساله بود که خانوادهاش به یزد* بازگشتند. دو سال بعد، پدرش، که بار دیگر، برای کار به کویت رفته بود، براثر تصادف درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد (اداره ... ؛ جعفری کافیآبادی، محمدرضا).
حسین در چهارسالگی در مکتبخانه قرآن آموخت؛ سپس، به دبستان انوشیروان (عدالت کنونی) وارد شد. او هوش سرشاری داشت و در سال سوم دبستان میتوانست سؤالات مربوط به دروس پایۀ پنجم را پاسخ بدهد و به همین سبب، آموزشوپرورش وقت وی را تشویق کرد. حسین دورۀ راهنماییاش را در مدرسۀ محمد طاهری گذراند (همو؛ کلانتری).
در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی (بهمن ۱۳۵۷) و همزمان با مبارزات مردم ایران بر ضد حکومت پهلوی، حسین باوجود سن کم، به این مبارزات پیوست و در شعارنویسی، پخش اعلامیه و عکس امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در سطح شهر یزد به فعالیت پرداخت (جعفری کافیآبادی، محمدرضا).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تحصیلش را در مقطع متوسطه در دبیرستان رازی ادامه داد و در ۱۳۶۳ ش، موفق به دریافت مدرک دیپلم ریاضیوفیزیک شد (همو؛ کلانتری).
حسین به موازات گذراندن دورۀ تحصیلی، پیگیر حضور در جبهه بود و در اوایل سال ۱۳۶۱ ش، برای امکان حضور در جبهه، دورۀ آموزش عمومی نظامی ۴۵ روزه را در پادگان شهید بهشتی* (باغ خان* سابق) یزد گذراند و بهرغم ممانعت برادرش، که خود در جبهه حضور داشت، مخفیانه، به جبهه رفت. در شهریورماه، برای امتحانات به یزد بازگشت و امتحاناتش را با نمرات عالی پشت سر گذاشت؛ سپس، در ۱۰ اسفند همین سال، بار دیگر، به جبهه رفت و در لشکر ۸ نجف اشرف با سمت تکور و تیربارچی در دو عملیات شرکت کرد: ۱. والفجر ۲ (29 تیر ۱۳۶۲)، در جبهۀ شمالی (استانهای کردستان و آذربایجان غربی) در منطقۀ حاج عمران با هدف تصرف حاج عمران و کنترل معابر تردد نیروهای ضدانقلاب؛ و ۲. والفجر ۴ (27 مهر ۱۳۶۲)، در جبهۀ شمالی در منطقۀ سلیمانیه ـ پنجوین با هدف تصرف درۀ شیلر و پنجوین و انسداد معابر تردد ضدانقلاب. حسین در این دو عملیات عضو گردانهای فاطمبببالزهرا(س) * و امام علی(ع)* بود (جعفری کافیآبادی، محمدرضا؛ فرهنگدوست). با تشکیل تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر* در مهر ۱۳۶۲ به این تیپ پیوست و با سمت آر.پی.جیزن در دو عملیات خیبر (3 اسفند ۱۳۶۲)، در جبهۀ جنوبی، تالاب هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان)، با هدف گذر از هور و تهدید شهر بصره و عملیات بدر (20 اسفند ۱۳۶۳)، در همان منطقه با هدف قطع جادۀ بصره ـ العمارۀ عراق و تهدید بصره شرکت کرد (لطفیانی).
حضور درازمدت حسین در جبهه مانع از تحصیل وی نشد؛ بهطوریکه پس از عملیات بدر، با شرکت در کنکور سراسری، در رشتۀ الکترونیک دانشگاه صنعتی اصفهان، پذیرفته شد و همزمان با تحصیل هم تابستانها برای کسب درآمد بنایی؛ همچنین بعدازظهرها، در گلزار شهدای آرامستان خُلد بَرین* در شهر یزد کار میکرد (جعفری کافیآبادی، محمدرضا)؛ اما هیچیک از این فعالیتها او را از حضور در جبهه باز نمیداشت؛ چنانچه در اواخر پاییز ۱۳۶۵ ش به گردان ضدزره الحدید* تیپ ۱۸ الغدیر پیوست و باتوجه به استعداد و رشتۀ تحصیلیاش مسئول آموزش یکی از گروهانها به وی سپرده شد. اندکی بعد، فرماندهی دستهای از همین گردان را پذیرفت و در عملیات کربلای ۵ (در ۱۹ دی ۱۳۶۵)، که در جبهۀ جنوبی، شلمچه با هدف تصرف شلمچه و پیشروی بهسوی بصره اجرا شد، شرکت کرد؛ سپس، جانشینی یکی از گروهانهای ضدزره گردان الحدید را بر عهده گرفت و در عملیات کربلای ۸ (در ۱۸ فروردین ۱۳۶۶)، در جبهۀ جنوبی، شلمچه، با هدف تأمین کانال زوجی و توسعۀ منطقۀ تصرفشده در غرب کانال پرورش ماهی شرکت کرد (سپاه ... ، فرم گواهی ... ، گواهی اعزام ... ).
در ۱۳۶۶ ش، سپاه پاسداران منطقۀ نبرد را از جنوب (استان خوزستان) به شمالغرب (استانهای کردستان و آذربایجان غربی) تغییر داد، بسیاری از یگانها ازجمله تیپ ۱۸ الغدیر به جبهۀ شمالغرب منتقل شدند. حسین در این منطقه و همراه این تیپ در دو عملیات شرکت کرد: ۱. بیتالمقدس ۲ (25 دی ۱۳۶۶) در سلیمانیه ـ ماؤوت، با هدف پیشروی در شرق سلیمانیه؛ و ۲. بیتالمقدس ۴ (5 فروردین ۱۳۶۷) در سلیمانیه ـ حلبچه، شاخ شمیران، با هدف تصرف ارتفاع شاخ شمیران و تأمین جناح چپ منطقۀ عملیاتی والفجر ۱۰ (همانها؛ لطفیانی؛ خواستار).
حسین در مدت حضور در جبهه، سه بار مجروح شد (از تاریخ دقیق آنها اطلاعی در دست نیست): سوختگی براثر انفجار موشک شهاب، جراحت پهلو براثر اصابت دو تیر به پهلویش و مجروحیت از ناحیۀ چشم (جعفری کافیآبادی، محمدرضا؛ کلانتری).
او که مدت حضورش در گردان به یک سالونیم نمیرسید، به سبب شایستگیاش، در اواخر زمستان ۱۳۶۶ به جانشینی فرماندهی گردان ارتقا یافت. سرانجام با همین مسئولیت در خط پدافندی ارتفاعات شاخ شمیران، براثر اصابت ترکش گلولۀ تانک به سینه و شکمش به شهادت رسید (خواستار). پیکر شهید ۱ اردیبهشت ۱۳۶۷، به سفارش مادرش، در آرامستان امامزاده سید کافی روستای کافیآباد در ۲۵ کیلومتری یزد، که خانوادهاش اهل آنجا بودند، به خاک سپرده شد (سپاه، گواهی شهادت؛ جعفری کافیآبادی، محمدرضا؛ فرهنگدوست؛ کمالی اردکانی).
دربارۀ ویژگیهای اخلاقی وی گفتهاند که جوانی باهوش، خوشاخلاق، کمحرف، مهربان و دلرحم بود. با قرآن انس داشت و هر شب سورۀ واقعه را قرائت میکرد. همیشه با وضو بود و با وضو میخوابید. به بزرگترها احترام میگذاشت و کمککار مادر در خانه بود (جعفری کافیآبادی، محمدرضا؛ کلانتری؛ خواستار؛ سپاه، فرم مشخصات ... ).
در قسمتی از وصیتنامۀ شهید آمده است: «دشمنان دیرینۀ اسلام کوشیدند تا با آغاز جنگ، این انقلاب را به شکست برسانند؛ اما چه بد فهمیده بودند که این جنگ نعمتی بود برای ما و دانشگاهی برای عاشقان الله. از دانشآموزان میخواهم بااحساس مسئولیت در قبال خون شهدا درس بخوانند و در فکر ترقی و پیشرفت کشور اسلامی خود باشند تا در آینده کشورمان از وابستگی رهایی یابد» (بش).
در ۱۳۶۹ ش، بهپاس نکوداشت او گواهینامۀ افتخاری کارشناسی برق از دانشگاه صنعتی اصفهان به او اهدا شد (ادارهکل ... ).
مآخذ: ادارۀ ثبتاحوال شهرستان یزد، شناسنامه، سند مورخ ۲۶ شهریور ۱۳۴۶، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ ادارهکل امور فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی اصفهان، گواهینامۀ کارشناسی افتخاری رشتۀ برق، سند مورخ ۲۱ خرداد ۱۳۶۹، سند بش، موجود در همانجا؛ جعفری کافیآبادی، حسین، وصیتنامه، سند مورخ ۱۳۶۲ ش، سند بش، موجود در همانجا؛ جعفری کافیآبادی، محمدرضا (برادر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹؛ خواستار، احمد (جانشین وقت گردان الحدید تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، فرم گواهی مسئولیت، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ همان، فرم مشخصات فردی، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، گواهی اعزام نیروی انسانی، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، گواهی شهادت، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ فرهنگدوست، محمدمهدی (فرمانده وقت گردان محمد رسولالله(ص)/ حضرت رسول(ص) تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹؛ کلانتری، اشرف (همسر برادر شهید)، مصاحبه با همو، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹؛ کمالی اردکانی، جواد (مسئول واحد اطلاعاتوعملیات وقت تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با همو، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹؛ لطفیانی، حسین (فرمانده وقت گردان ضدزره الحدید تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با همو، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹.
/ حمیدرضا پهلوان باقری/